یعنی یلدای 91 میاد ...

خیلی زود داره شروع میشه ... (شکست یا ...) نمی دانم

یعنی یلدای 91 میاد ...

خیلی زود داره شروع میشه ... (شکست یا ...) نمی دانم

امروزو مرخصی گرفتم خانوم گلی ...


سلام قل اولم

خوب و خوش و سلامت باشی ایشالا
دلم واست یه ذره شده خیلی خیلی خیلی...
دیروز بعد از 4 روز بالا بودن آف شدم می دونی خیلی خسته ام؟
امروز می رم مرخصی بگیرم گلکم
واسه این مرخصی حامدو داریم داماد می کنیم و یه کارت عروسی به نامش شد
حامد و شبنم...
خوب دیگه خودت می دونی من آدم دو رویی نیستم
فکرای بد نکن راجع به قلت
اینجا زرنگ نباشی می خورنت
باید کمی سیاست و دلیل داشته باشی
من بگم عروسی پسر عممه می گه باشه !!! نرو مگه مجبوری...

بذار دیدارمون همون یلدای 91 باشه


بدون اجازت حضورمو دارم خراب می کنم
الان ساعت 04:11:41 ق.ظ صبحه
خیلی دلم واست تنگه
بخدا راست می گم یه حس عجیبی دارم

بهار بهار باز اومده دوباره
باز تموم دلها چه بی قراره
اما برای من دور از قلم
بهارا هم مثل خزون می مونه....

دیروز حمام رفتم و بخور گرفتم و صورتم رو با صابون بابونه شستم...
حامد می گفت سفید تر شدم اما چهرم یه جوری شده...
راست می گفت چهرم خیلی غضبناک شده
حسین دیروز سرما خورده بود
نشد سر به سرش بذارم
دیروز نمی دونم کی اومده بود پادگان سراغم
می گفتن یه آدم مسن اومده بود و سراغت رو می گرفت
تا جایی که می دونم....
این سورپرایزه
اما فرمانده ها گفته بودن که اوایل خیلی کله شق بود اما الان خوب شده
آهنگ Wild ones از Flo.Rida Ft. Sia رو گوش می دم نمی دونی چه فازی می ده
دختر سیاهه خیلی قشنگ می خونه
اما واقعا نمی دونم چی می گه
قبلا دستام سفید تر از صورتم بود
الان بر عکس شدن دستام سفید شده
یادش بخیر دستام هر ساعت و مچ بندی می ذاشتم بهش می اومد
الان امتحان نکردم
....
خوب عزیزم
مواظب شاهزاده ی من باشیا

..........................................................................


عزیز دلم این پست رو الان ساعت 15:03 دقیقه دارم می دم

الان مسعود پیشم بود

گفتم بهش عروسیش میام

عروسیش هجدهمه

ناقلا شکم آورده بود

می گفت هادی چقد لاغر شدی و...

امروز 8 روز مرخصی گرفتم قل اولم

حضورم خراب شد

اما اگه نخوای یلدا رو به زورم شده مرخصی می گیرم

5 روز استحقاقی

2 روز بین راهی

1 روز تعطیل رسمی


این شرح مرخصی منه

....


می خوام شاید لباس بنفش و سفید بپوشم

ببینم چی میشه

همش دارم نظرم چرخ می خوره

امروز جات خالی عزیزم

می دونم ماکارونی رو دوست داری

نترس جای قلم هم خوردم

ماکارونی های امروز خوشمزه بود

امروز یه خبر خوب شنیدم...

اگه 100% بود بهت می گم

...

قل گل و خشگلم

مواظب شاهزاده خانومم باشیاااا

دلم تنگه خیلی...


صدای تو آهنگ باده

که پیچیده تو گوش بارون

همه ی خاطراتت یه دشته

که لبریزه از یاد اسبه

لب باز تو رو به آواز

پر از ناز مرغان پرواز

تو موج سیاه نگاهت

تنم ذورق روی آبه

تو مثل قلموی بادی

که می رقصه تو رنگ ابرا

تو هرم نفسهام تب بد

منم شیشه روی به سرما

نه شکلی توی ابرای آسمونه...


یه خستگی خیلی زیادد


سلام قل اولم
امروز چهارشنبس
بعد از 4 روز خونه ام
کاملا خسته ام
آخییییییییییییییییش
چه خوبه آزادی

عزیزم حال تو خوبه که؟
بازم لاغر تر شدم

برو ادامه ی مطلب

ادامه مطلب ...

یه روز یه دیوونه



سلام عزیز دل من

شاهزاده خانومم می دونم شاید دلخور شی ازم... اما امروزم خونه ام ... مرخصی 24 ساعته گرفتم ... دلم واست خیلی تنگ شده قل دیوونه
راستی این مرخصی چیزی به خدمتم اضافه نمی کنه
شاید بهونه هام واسه مرخصی الکی باشه
اما باور کن به این مرخصی ها احتیلج دارم و چیزی از مرخصی خدمتم کم نمی کنه
اینجا رو به خاطر تو وا کردم ... خاطرات مشترک دو دیوونه اینجا می مونه
خاطرات قبلی بک آپش رو همش دارم
خواستم درون ریزی کنم که همش دوباره باشه
اما هر چه فکر می کنم می بینم
بذار شروع نویی داشته باشیم
اما مطمئنا تمام حرفا و پست ها رو دارم
چون واسم همشون با ارزشن
بابت دیروز ازت معذرت می خوام
خنده های الکی و ... خودمو می گم
یه جورایی زیادی زده بودم به سیم آخر
فقط واسه تو اینجوریم
زیادی باهات راحتم
آخه دیوونه ام دیوونه ای دیوونه ایم
خانوم گلی حس خیلی خوبی دارم
کمی سرما خوردگی دارم نفسم
از امروز صبح برات می گم
ساعت 4 بیدار شدم
تا 6-5 که رفتم پادگان
صبح زود کولم رو برداشتم و راهی شدم
توی کولم همیشه یه کرم ضد آفتاب . خلال دندون و گوش پاک کن
و گاهی وقتها خوردنی واسه سر پاس
راستی قلم بذار شروعی تازه باشه امروز واسه هر دومون
یه وب فقط با یه پست نشون می ده توی وب نویسی پایه بوقم
نه !!!!
نزدیک به 800 پست قبلا توی سرویس های دیگه که واسه وبلاگمون انتخاب می کردیم دارم
توی بک آپی که از ورد پرس دارم نزدیک به 400
خانوم خشگله امروز می خوام برم کافی نت
الان خونه ام
با یکی از دوستام می خوام برم بیرون
کل داراییم واسه گردش 3000 تومن خواهد بود
ببینم چه میشه این 3000 تومن
می خوام دست از ولخرجی هام بردارم
راستی عکسی رو که بهت گفتم با هن می گیرم
می دونم در مقابل خوشگلی هن من دیده نمی شم
خشگل ترین دختر کل فامیله
هم منو می بینی و هم هن رو
حسین و هن از همه خشگلترن
حسین که قدش فوق العاده بلنده توی 13 سالگی هیکلش ازم بزرگتره
بدی حسین به پر خور بودنشه
حسین هم شبیه منه و هم شبیه حا
اینو بعضی ها می گن
بعضی ها می گن حسام شبیه من و حسین شبیه منه
اما هر دوشون شبیه منن
دو تا داداش دیوونه ان
دو قلوهایی که اصلا شبیه هم نیستن حسام و حسین
یکیشون سبزه تره یکیشون پوستش روشنه
حسین بینیش شبیه بینی های عمل شدس
اما حسام بینی گوشتی داره
اما بازم خشگله حسام
راستش بینی خودم شکسته اونم بدجور شکسته
بینیم رو باید عمل کنم
اینو فبلا هم بهت گفتم
داستان شکستن بینیمو بهت می گم...
من توی خونه داشتم تیله بازی می کردم
سال اول دبستان بودم
حامد اومد رد کنه
اون موقع وضع مالی درستی نداشتیم
یادمه دیوار سیمانی و سفت بود
اومدن حامد رو فرض بر برداشتن تیله ها گرفتم و با مخ رفتم توی دیوار
یادمه تا دو هفته دور چشمام زخم کرده بود و سیاه شده بود
چه دردی داشت اون زمان
اما گفتن بزرگ میشی یادت میره
هم اونو و هم کلی شیطونی هایی که آخرش یا سرمون میشکست یا زانوهامون یه زخم گنده می زد
همبازی من هم همین پسر عمم بود که تا ماه دیگه عروسیشه
کلی شیطونی کردیم با هم
این آخرا زیاد ازش خبری ندارم
اون همیشه سراغم رو می گیره
این بار اقلا باید عروسیش شرکت کنم
بهترین لباسم رو هم بپوشم
خدایی در حد عالی باید به خودم برسم و شیک پوش باشم عزیزم
در مورد حسین می گفتم
قد بلند تپل رو در نظر بگیر
با ابروهای خشگل . چشمای خشگل و کمی شبیه گربش که رنگشون قهوه ای تبرس
با لبهای کوچیک و خوشگل
خیلی شبیه یوزارسیفه
کوچیکیهاش بود توی سریالی که می ذاشت توی شبکه ی یک
خیلی اذیتش می کنم خدا از سر تقصیراتم بگدره
تا می بینم داره زیادی می خوره جای اینکه درست حالیش کنم سرش داد می کشم
الان واسم از مدرسه شیر آورده بود
طفلکی خیلی مهربونه
تنها یه شیر داشت اونو هم داد بهم
یه چیزو هم بهت بگم چون الان توی سن بلوغه قیافش کمی مث قبل زیبا نیست
اما مطمئنم توی 14 یا 15 سالگیش خشگلترین و خوشتیپترین میشه هم توی محله و هم توی مدرسه
خلاصه بگم یه دختر کش تمام عیار میشه
دختر دختر عموم رو که بهت گفتم همون که 7 سالش بود
دعا کن واسه هم باشن این دو
یعنی حسین و اون
خیلی به هم میان
حسین فرشتس
اینجوری می تونم توصیفش کنم
اما گاهی زیادی قد میشه
خیلی یه دندس
اما وقتی مهربون باشه مهربونه
وایسا الان صداش می کنم یه ماچش کنم
هن و حسین توی فامیل خیلی از همه خشگلترن
برای هن
قول یه عروسک بزرگ خرسی رو بهش دادم
هنوز اون خرسه رو پیدا نکردم
به سفارش خودم اسمش میشه آرش
راستی قل دیوونم امروز غذا تن ماهی بود
تن ماهی های ارتش به نظرم خوشمزه تره
امروز روز خیلی خوبیه
صورتم رو بخور دادم و یه ماسک موز هم گذاشتم روی صورتم
هنوز صورتم می سوزه
صورتم رو اصلاح کردم
نمی دونم چرا اینجوری میشه
قلم یه چیزو بهت بگم
ناراحت نشی ااااا!؟؟؟
بذار یلدای 91 بمونه
آخه یه سال به خاطرش صبر کردیم
چیزی دیگه نمونده
فصل زمستون کجا تابستون کجا
نم نم بارون کجا آتیش تابستون کجا
نمی دونم نظرت چیه
اون موقع می تونم حتی 3 هفته مرخصی داشته باشم
نمی دونم عزیزم
نظر تو شرطه
تو هم باید موافق باشی وگرنه من توی اولین فرصت پیش قلمم
اما ...
خوب دیگه اگه من دیوونه ام تو هم دیوونه ای
در مورد دوست دختر که دیروز مطرح شد بهت بگم
من خودم آبجی دارم دوتا
یکی تو یکی هن
من با دختر مردم طرح دوستی نمی ریزم
اگه عاشق تو ام بدون عشقم خیلی پاکه
عشق من مختص قل اولمه
اینو خودت می دونی
توی این یه هفته مرخصی گرفته بودم
یه شب رفتم بیرون
لباس مشکی داشتم
یقش باز بود زیرش یه تک پوش سفید بود
وقتی راه می رفتم متوجه یه دختر شدم
ازم رد شد
رفت جلو تر سر خیابون
من رفتم توی کارگزاری
اونم بعد 3 دقیقه اومد
و کلی راه های دیگه اومد
تا اینکه رفتم توی ستاره جنوب و دیگه دنبالم نیومد
به قول بابا می گفت جذابم
اینو یکی از دوستام با سر کچلم هم می گفت
زل زده بود بهم و بعدش گفت هادی چهره ی جذابی داری...
نمی دونم والا
خودم از چهره ی خودم راضی نیستم
....
بازم اینجا به روز میشه عزیزم
بهت قول می دم
یه قول عاشقونه می دم....
دیووووووووووووووووووووووونه عااااااااااااااااااااااااشقتم
چقد پر حرفم من

حرفها زیادن اما بذار واسه بعد


------
امروزو آفم عزیزم
حرفهای جدیدم شروع میشه از اینجا
دلم واست خیلی تنگ شده
اینو باید اول بگم که عاشقتم
48 ساعت بالا بودم و بعدش آف شدم
هی بد نبود
خرما داشتم توی کوله پشتیم و گاهی می بردم و می خوردم
جات خالی عزیزم
امروز دفترچه مرخصی ها رو نمی دادن
رفتم پیش ناخدا و ...
نترس فقط کمی زبون ریختم و به زور دفترچه رو از ارشد گرفتم
اونم چه ارشدی سرکار معتاد تشریف دارن
خسته ی خسته بودم
5 نفری کپیدیم توی ماشین و راه افتادم خونه
هنوز حموم نرفتم
الان ساعت 03:40:15 ب.ظ
این چند وقت سرما خورده بودم
حالم زیاد خوش نبود
بدنم هم کلا جوش زده حتی صورتم هم جوش زده اعصابم رو بهم ریخته
خیلی خیلی خیلی....
امروز صبح هوا خیلی خوب بود سر پاسم راحت خوابیدم
بیخیال خفت شدن
پشه ها نذاشتن راحت بخوابماااا
اما هی خوابش بدم نبود
همین که متوجه نشدم چطور گذشت پاس همین کافیه
صبحانه نون خشک !!! پنیر و تخم مرغ آب پز بود
عزیزم...
می خوام پست کنم حرفامو....
الان می رم آدرس جدید وب خودمونو می سازم



راستی دیوونه دلم واسه بارون خیلی تنگه امسال زمستون بارونی نیومد خدایا واسه رسیدن من و قلم بارونی کن روزو و زمانووووووووو

الهی آمین

بارون بارونه زمینا تر میشهfont color=اینو خودت می دونی4