-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 خردادماه سال 1392 00:05
مرسی بابت نظرت عزیزم دخمل من می دونم دلگیری اما بدون دنیا دو روزه من قلمو خیلی دوست دارم نمی دونم منظورت از قول کدوم قولاست بگو گلم بگو شاید بتونم جبران کنم من نامزد نکردم اما این دروغو گفتم ببینم برخوردت چیه خب تقصیر من چیه خانم غلط کردم خوب شد!!! برات نظر گذاشتم با کلی
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1392 22:54
بی مرام بی معرفت اومدم بگم هنوزم عاشقتم هنوزم دوستت دارم قل اول قل بی معرفتم
-
تولدم مبارک...
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1392 22:47
تولدم مبارک... منتظر تبریکت بودم قل اولم بوووووس نفسم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1392 18:29
سلام قل اولم می دونم فردا تولدمونه تولدم مبارک تولدت مبارک نفس من عشق من عمر من می دونم بی خیالمی چیکارت کنم هنوزم دلیلشو نمی دونم عاشقتم بخدا عاشقتم .. آره مث تو تو دنیا کمه فقط دلم با تو خاطر جمه... بیا خوش باشیم که این زندگی... فقط صدسال اولش غمه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1392 20:56
بارون بارونه زمینا تر میشه خیرالنسا جونوم کارا بهتر میشه...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 فروردینماه سال 1392 10:14
سراغی از ما نگیری نپرسی که چه حالیم عیبی نداره عزیزم باعث این جدایی ام رفتم شاید که رفتنم فکرتو کمتر کنه نبودنم کنار تو حال تو بهتر بکنه لج کردم با خودم ولی حست به من عالی نبود احساس من فرق داشت با تو دوست داشتن عادی نبود بازم دلم گرفته تو این نم نم بارون چشام خیره به نوره چراغ تو خیابون خاطرات گذشته منو می کشه آسون...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 20:49
سلام عزیز دلم بی خیال نخواستنات بی خیال دوست نداشتنات بازم مزاحم این صفحات شدم دلم برات تنگه عوضی دلم برات تنگه بد جنس چرا درکم نمی کنی نمی خوام قول و قرارای گذشتمونو یادت بیارم همه ی اسامونو دارم همه ی حرفامونو یادمه... دختر روستا تنهام گذاشتی و منم و این شب سیاه و چشمایی خیس منم و یه دنیا تنهایی منم و درد بی تو بودن...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 فروردینماه سال 1392 05:44
سلام دختر خشگلم پست دادم بگم بی نهایت دوستت دارم مث قدیم مث اون روزاااااااااا بی خیال قل دوم بی خیال بابایی مواظب قل اولم باش مواظبش باش تورو خدا دوستت دارم عشق من
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 5 فروردینماه سال 1392 03:24
فقط دخترم اومدم سال نو رو بهت تبریک بگم ان شالله سال خوب و پر برکتی داشته باشی... سال پیش ... بی خیال نفسم ســــــــال نــــــــــو مبارک
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1391 14:21
سلام دختر نازم فقط خواستم بگم بی نهایت دل تنگتم خیلی وقته ازت هیچ خبری ندارم عروسکم می دونم فراموشت شده بابایی تو داستان نامزدی من یه دروغ بود بابایی تنهای تنهاست عزیز دلم خواستم ببینم دخترم چه حسی پیدا می کنه که فهمیدم دخترم هیچ حسی نداشت یعنی باباشو دوست نداشت باورم نمیشه؟ حرفی ندارم خدمتم هم 34 روز دیگه تمومه...
-
چه بی...
شنبه 28 بهمنماه سال 1391 15:33
سلام دختر قشنگم می دونم الکی دارم پست می دم بابت مزاحمتهام معذرت بخدا نمی دونم کار اشتباهم چی بود اما بابت همه چیز ازت معذرت می خوام مهم نیست دو سال منتظر موندم آخرش این شد... نه گلم تو خوش باش تو خوشبخت باش من هیچی نمی خوام اگه بهت اس می دادم اگه نظر می ذاشتم اگه تماس می گرفتم نگرانت بودم ببخش بابت نگرانی هام می دونم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 دیماه سال 1391 01:35
قلم به جاىى که با کل احساسم مى ن ىسم نمىاىSalam. Yadame abjim yegane ieroz salame yeki ro resund be namew mahbobe az esfahan.emroz az hamun mahbobe mikham salamam ro be abjim berfsune. Bego dlam barash tange. Az khdmatam bgo ke Abjimu dost daramم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 دیماه سال 1391 01:02
خىلى جالبه از نگهبانى پست مى دم خ شحالم که هستى مى د نم بى اعتناىى گلم اشکال نداره دل من تحملش زىاده قلم د ستت دارم نظراتت ر خ ندم خ شحالم که خ بى مرسى گلم منم خ بم از طرفم بنى ر ماچش کن خدا م اظب قلم باش ما که نخ است قلم قلم محمد آناهىتا داره هادى به چه دردش مى خ ره ببخش خدا اگه گاها گله مى کنم هىچ کى د سم نداشت اقلا...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 27 دیماه سال 1391 15:39
سلام دخترم دندونم درده فقط خواستم همینو بگم یادمه کلی نگرانم بودی الان چی دارم از درد به خودم می پیچم شرمنده نفسم من تلخم کسی منو نخواست ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 22 دیماه سال 1391 23:52
سلام دخترکم خوبی نفسم بازم من و بازم درد دل الان با اجازت یه به صدات گوش می کردم شیطنت کردم و صدات رو یه بار ضبط کردم ... بی خیال دیگه حوصله ی خودمم ندارم خاطرات ....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 دیماه سال 1391 19:54
دختر قشنگم ببخش بازم اومدم بنویسم نمی دونی چقد واسه صدات دلم تنگه نمی گم دیگه... از این دنیا چی می خواستم جز دخترم اونو هم ازم گرفتن انگار دخترم بابایی این قد بد بود ؟ چرا اینقد سوال توی سرمه؟ چرا این قد گله دارم دخترم مث اون روزا دوست داشتم صبح زود یا من بیدارت کنم با پیام یا تو... یادته دخترم... کارم شده خاطره نویسی...
-
من کوله بار دردم...
پنجشنبه 14 دیماه سال 1391 13:58
من کوله بار دردم کی قد من بد آورد دوباره خنجر از پشت دوباره دل کم آورد من بی ستارگیمو به آسمون نمی گم.. سلام دخترم می دونم خوبی... منم به لطف خدا به یه روانی شبیه ام دختر قشنگم هیچ حرفی ندارم و خدا به همرات
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 30 آذرماه سال 1391 20:34
دخترم شب یلدا هم اومد یادته دو سال صبر کردیم یلدای ما نیومد یلدا جدامون کرد دخترم بابایی تو دوست نداشتی اشکالی نداره دختر قشنگم قلب بابایی از هزار جا ضربه خورد درد تو هم روش قلبم... خدای من مواظب دخترم باش اون انار ... اون آجیل توی مشتت... اون تکه هندوونه ی توی دستت... همشون نوش جانت تو دست بابایی چیزی نیست جز یه مشت...
-
....
پنجشنبه 30 آذرماه سال 1391 09:01
من بلندای شب یلدا را تا خود صبح شکیبا بودم شب شوریده ی بی فردا را با خیال تو به فردا کردم چه شبی بود ، عجب زجری بود غم آن شب که شب یلدا بود . . .
-
یلدای 91 .....
پنجشنبه 30 آذرماه سال 1391 08:46
سلام دخترم نمی تونم نمی خوام بگم... اما یلدا مبارک خیلی چیزااا خواستم بگم نشددد بی خیال... من که دخترمو از دست دادم قلبم شکست نمی خوام... بیشتر صفحه ی دفتر خاطراتمونو سیاه کنم هرجا که هستی خوب و خوش باشی دلم می زنه به یاد اون روزا... به یاد خاطره هاااااااا آخی یلدا قرار بود به هم برسیم اما نرسیدیم هیچ .... جدا هم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 آذرماه سال 1391 00:37
ببخشید دخترم اومدم مزاحمت شدم دست خودم نبود بخدا دست خودم نبود اصلا غلط کردم نادیده بگیر.... چقد خسته ام بابایی مواظب نفسهای بابایی باش
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 آذرماه سال 1391 00:10
سلام دخترم بابایی دیروز یه عکس گرفت از خودم دوست داشتم نشونت بدم دخترم دستم کوتاهه دخترم دیگه رمقی ندارم می دونی...؟ دخترم یادته صبحانمو نمی خوردم تا بیای می گفتم بدون دخترم نمی چسبه؟ یادته چاییم یخ می کرد می دونم هیچ چی یادت نیست دختر زیبای من قطعا نباید یادت باشه روز به روز حست کمتر میشه اصلا حسی بود که کمتر شه؟...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 آذرماه سال 1391 07:44
سلام دختر بابایی دیروزم بودی اما اعتنایی نکردی بهم... برات نوشتم بارون بارونه زمینا تر میشه... بازم اعتنایی نداشت... اشکالی نداره به شکستن عادت دارم دخترکم تو خوب و خوش باش دیگه هیچ چی نمی خوام زندگیت به امید خداا رنگ تازه بگیره ما به همون تاریکی همیشگی دنیامونو دنبال می کنیم دخترم خاطره ها زیاد دااریم باهم یعنی همش...
-
شبت بخیر دخترکم
شنبه 25 آذرماه سال 1391 22:18
سلام دخترک زیبای من نفس بابایی دلم برات یه ذره شده الان شبه دارم می ترکم چرا غصه نخورم ...؟ دو سال صبر کردم اما حالا می بینم که اونطور نبودم که دخترم می خواست دخترم بابایی دوست داره خیلی زیاد اندازه ی ده تای بچگیا مث اون روزا که می گفت می خوایش گوشی رو میذاشت روی قلبش می گفت می شنوی صداشو دخترم یادته به بابایی می گفتی...
-
آخ اگه میشد ...
شنبه 25 آذرماه سال 1391 20:19
آخ اگه میشد مال من باشی دوباره آخ اگه میشد تو شبام باشی ستاره می ذاشتمت رو چشام شا پری قصه هام آخ اگه می شد به من بیای بگی آره آرزومه که خوشبخت بشی با عشق جدیدت پیوندت مبارک شدی با من غزیبه دیگه نگران این نباش که دل بی تو می میره دعام پشت سرت هست ولی دل بی تو می گیره قلبم می میره بی تو گریم می گیره بی تو... سردم دستای...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 24 آذرماه سال 1391 18:29
دخترم سلام کردم جواب باباییتو ندادی اشکالی نداره دخترم بشکن دل شکسته ی ما رو یلدای 91 خدا یه دلشکسته ام خودت می دونی چقد خاطر دخترم رو می خوام تو به پاکی عشقم آگاهی دخترم باباییشو نمی خواد ایرادی نیست خوشبختش کن بذار خوب و خوش باشه یادش بخیر دخترم چه خاطره هایی با هم داشتیم از اون هایلایت استخونی موهات از اون رژ لبات...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 آذرماه سال 1391 22:05
با سلام دخترک گلم سلام دخترم دلم برای قلم تنگ شده نمی دونی چی می کشم دختر گلم؟ بیا بغل بابایی دیدی چقد پیر بودم دخترم دیدی چقد شکسته و رنجور بودم کم درد نکشیدم توی زندگیم بابایی زشته می دونم بابایی کی قل زشت می خواد کی یه آدم زشت رو تحویل می گیره این روزا که همه دنبال زیبایین کی محل میذاره به من چین و چروک دخترم بیا...
-
خانومی عاشقتم...
شنبه 18 آذرماه سال 1391 22:16
سلام قل زیبای من دلم برای تو تنگ شده زیادی زیادی امروز گذشت مث تمام روزها دلم عجیب تنگه قلم امروز صبح رفتم نونوایی با دوچرخه نون بربری خریدم و برگشتم اونجا عمه ف رو دیدم کلی سر به سرش گذاشتم دیگه خیالی نیست هر چی بگن بهم حتی حرف بدی بهم بزنن می گم حقمه خودم خواستم عاشقتم قلم تا همیشه تا ابد مدیون مهربونیاتم
-
جمعه ... (بدون شرح)
جمعه 17 آذرماه سال 1391 19:28
سلام قل اولم الان دستم برید اومدم ریشم رو کمی مرتب کنم اینجوری شد خوب امروز پسر عموم می خواد بیاد همسن خودمه با خانومش میاد قل اولم خیلی چیزا دوست دارم بگم اینجا جاش نیست خیلی دوست دارم یه روزی ... هیچی عزیزم خیلی وقته منتظرتم ازت خبری نیست چرا؟ نکنه مث من دیوونه نیستی اشکالی نداره عزیزم امروز من دیوونه ترین من عاشق...
-
چه هوایی دوست دارم باشم با تو...
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1391 17:17
سلام قل دیوونه ی من الان از بیرون میام چه هوای خاکستری و زیبایی بود رفتم لب دریا کلی عکس و فیلم گرفتم از موج دریا وااااااااااااااااای خدا شکرت بابت این همه زیبایی ... همه چیز زیبا بود ... عکسها ... وای چقد این هوای خاکستری رو دوست دارم کاش با هم بودیم... عاشقتم قل اولم این گلها رو ... برای تو خودم گرفتم عکسشو