یعنی یلدای 91 میاد ...

خیلی زود داره شروع میشه ... (شکست یا ...) نمی دانم

یعنی یلدای 91 میاد ...

خیلی زود داره شروع میشه ... (شکست یا ...) نمی دانم

دختر قشنگم

ببخش بازم اومدم بنویسم

نمی دونی چقد واسه صدات دلم تنگه

نمی گم دیگه...

از این دنیا چی می خواستم جز دخترم

اونو هم ازم گرفتن انگار

دخترم

بابایی این قد بد بود ؟

چرا اینقد سوال توی سرمه؟

چرا این قد گله دارم دخترم

مث اون روزا دوست داشتم صبح زود یا من بیدارت کنم با پیام یا تو...

یادته دخترم...

کارم شده خاطره نویسی گذشته

گذشته هایی که شیرینیش هیچ وقت تموم نمیشه

اون وقتایی که می گفتی نمیشه بی تو

می گفتی تا ابد باهاتم

دوستت دارم تا ابد

آخی دخترم

یادته بوسهایی که بهم می دادیم

از پشت خط می بوسیدمت

تو هم می بوسیدی منو

آخی دخترم قرار بود عید پارسال... بیای پیشم

اما نشد دخترم

دخترم بابایی ها خیلی زود تکراری میشن

بابا هادی خیلی زود تکراری شد...

یا شاید فقط بابایی مث هادی زود تکراری میشه...

کاراشون

رفتارشون

حرفاشون

حتی عشقی که به دخترشون دارن

این عید این تولد زهر مارم شد...

توی وب تبریکش هست

دخترم...


تنها تو این خونه

... بی تو من افسردم

من کوله بار دردم...

من کوله بار دردم

کی قد من بد آورد

دوباره خنجر از پشت

دوباره دل کم آورد

من بی ستارگیمو

به آسمون نمی گم..


سلام دخترم

می دونم خوبی...

منم به لطف خدا به یه روانی شبیه ام

دختر قشنگم

هیچ حرفی ندارم

و خدا به همرات

دخترم

شب یلدا هم اومد

یادته دو سال صبر کردیم

یلدای ما نیومد

یلدا جدامون کرد

دخترم بابایی تو دوست نداشتی

اشکالی نداره دختر قشنگم

قلب بابایی از هزار جا ضربه خورد

درد تو هم روش

قلبم...

خدای من

مواظب دخترم باش

اون انار ...

اون آجیل توی مشتت...

اون تکه هندوونه ی توی دستت...

همشون نوش جانت

تو دست بابایی چیزی نیست

جز یه مشت خالی

یک مشت تباهی

یه مشت بی کسی...

یلدااا

نیوممد

دنیا می خواد نابود شه

این شایعس

اما دنیای من نابود شد دخترم

قلم اولم....................

دخترم...

قل ااولم...


واقعا نمی دونم چی بگم

گریم گرفته دخترکم

غصه ها مو به هیچ کی نمی دم...

کسی غصه های قل دوم رو نمی خواد....


یلدای 91 من تو...

کنار هم دست تو دست هم...

خدایا اون شب بارون بیاد...

همه تمام شد...


بی معرفت ... 

دلم برات تنگ شده بی معرفت

تو نیستی و گریه شده یه عادت

دلم برات تنگ شده خیلی زیاد

دلم بجز تو هیچ کسو نمی خواد

.....

اینقده گریه کردم این شبا رو

قسم دادم خدا رو به خدا رو...

چه غصه ها که از غم تو خوردم

عطر تو رو خونه به خونه بردم

من به تو دل دادم و دل سپردم

نبودی که غصه خوردم

دلم برات تنگ شده خیلی زیاد

نبودی و ندیدی بی تو مردم



....

من بلندای شب یلدا را تا خود صبح شکیبا بودم

شب شوریده ی بی فردا را با خیال تو به فردا کردم

چه شبی بود ، عجب زجری بود

غم آن شب که شب یلدا بود . . .

یلدای 91 .....

سلام دخترم

نمی تونم

نمی خوام بگم...

اما یلدا مبارک

خیلی چیزااا خواستم بگم

نشددد

بی خیال...

من که دخترمو از دست دادم

قلبم شکست

نمی خوام... بیشتر صفحه ی دفتر خاطراتمونو سیاه کنم

هرجا که هستی خوب و خوش باشی

دلم می زنه به یاد اون روزا...

به یاد خاطره هاااااااا

آخی یلدا

قرار بود به هم برسیم

اما نرسیدیم هیچ .... جدا هم کرد...